ظهر از باشگاه جنازه رسیدم خونه.
ولو شدم رو مبل.
داداش کوچیکم برام یه لیوان آب سرد آورد.
گفتم:
به به. تو که از این کارا بلد نبودی.عجیبه.
برگشته میگه:
معلم دینیمون امروز گفت هرکس یه سگ تشنه هم سیراب کنه میره بهشت.
فردا دارم میرم مدرسشون :| :|
ظهر از باشگاه جنازه رسیدم خونه.
ولو شدم رو مبل.
داداش کوچیکم برام یه لیوان آب سرد آورد.
گفتم:
به به. تو که از این کارا بلد نبودی.عجیبه.
برگشته میگه:
معلم دینیمون امروز گفت هرکس یه سگ تشنه هم سیراب کنه میره بهشت.
فردا دارم میرم مدرسشون :| :|